به تاريخِ انقضاء توجه كنيد!
حداقل دو دهه است كه على رغم مشغوليت ها و تحصيل در حوزه هاى ارتباطى و روانشناسى، بخشى از مطالعاتم را به حوزه آينده پژوهى اختصاص داده ام، كتاب و مقاله و فيلم بوفور ديدم، آنچه قرار است بر سر زمين و آدم هايش بيايد، بخشى، ظاهرى علمى تخيلى داشتند و بخشى مستند و آزمايشگاهى؛ […]
حداقل دو دهه است كه على رغم مشغوليت ها و تحصيل در حوزه هاى ارتباطى و روانشناسى، بخشى از مطالعاتم را به حوزه آينده پژوهى اختصاص داده ام، كتاب و مقاله و فيلم بوفور ديدم، آنچه قرار است بر سر زمين و آدم هايش بيايد، بخشى، ظاهرى علمى تخيلى داشتند و بخشى مستند و آزمايشگاهى؛ اينكه ماشين ها، پرنده مى شوند، اينكه زاد و ولد، آلبومى مى شود، اينكه انرژى ها، غير فسيلى مى شوند، اينكه تراشه ها آنقدر كوچك مى شوند كه در مغز و خون آدمها قابليت بارگذاری پيدا مى كنند، اينكه آموزش متحول مى شود، اينكه آدم ها شبيه ربات مى شوند، اينكه دنياى مجازى، ديگر مجازى نخواهد ماند و بخشى از واقعيتِ ما مى شود، اينكه مشاغلِ از يد بشر خارج مى شوند و بدست رباتها مى افتد، اينكه بدليل كپسولى شدن غذا، فقر و گرسنگى بر طرف مى شود، اينكه تحولاتِ دارويى، طولِ عمر انسانها را به بيش از يك قرن امتداد مى دهد و خيلى اتفاقات ديگرى كه الان در مرحله آزمايشگاهى و يا مقدمات تجارى سازى قرار دارند. اين روزها هم دو بحثِ داغ مطرح است؛ متاورس، جهانى موازىِ جهان زيستىِ ملموس ما كه فعل و انفعالات آدمها در دو جهان را به هم وصل مى كند؛ هر فرد بديلى در جهان متاورس خواهد داشت و بواسطه ى آن بدون محدوديت قابليتِ تحصيل در بهترين دانشگاه هاى دنيا خواهد داشت؛ در هر لحظه مى تواند به اهرام مصر يا ونيز ايتاليا و هر جاى ديگر سفر كند، اگر ايده و فكر و محتوا و محصولى ارزشمند دارد مى تواند بسهولت به همه ى دنيا عرضه كند، همزمان مى تواند از داده هاى چندين كامپيوتر استفاده كند و خيلى موارد ديگر كه بواسطه ادغام حقيقىِ دو عالم مجازى و واقعى
حاصل مى آيد. در كنار متاورس، اين روزها بحث هوش مصنوعى را داريم كه از تركيب ميلياردها داده مى تواند به پيچيده ترين سؤالات بشر در كسرى از ثانيه پاسخ دهد و قرار است اين قابليت در اختيار همگان قرار گيرد امرى كه بشدت، آموزش و توليد دانش را متحول مى دهد بنحوى كه آنرا انقلابى شبيه اختراع برق در تاريخ بشريت مى دانند. همه ى اينها را گفتم تا مشخص شود كه ما كجا هستيم و تحولات پيش رو بكجا مى رود؟! بخصوص اينكه اغلب مواردى كه ذكر شد در مرحله ى آزمايشگاهى هستند و برخى از آنها چند سال زودتر از پيش بينى ها حادث شده اند. حال ما به چه مى انديشيم. در كدام جهان، زيست مى كنيم و نسبتمان با اين جهان در حال حدوث به چه شكل است؟ آيا عنصرى تبعى و مصرف كننده و مديريت شده توسط فن آورى و بخشى از گذشته خواهيم بود يا اينكه با خود آگاهى و بروز رسانى ساخت زيستى خود،بخشى از آينده خواهيم بود؟
نياز به تأمل در زمينه داريم اما بدون شك، هر چه و هر كه باشيم مى بايست به تاريخ انقضاء خودمان توجه كنيم.
این مطلب بدون برچسب می باشد.